پشت صحنه یک دروغ بزرگ: لباسهای تازه برای اقلیتهای دینی در ایران!
سرویس: از وبلاگستان
طی دو روز گذشته، خبر دسته اول(!) یک روزنامهنگار فرتوت ایرانی که سالهاست در آن سوی آبها قلم میزند، سه دولت مهم آمریکا، کانادا و استرالیا را دچار اشتباه کرد و بنا بر گزارش خبرگزاری فرانسه، باعث شد این سه دولت درباره اقدام ایران، ابراز نگرانی کنند.
به گزارش خبرنگار «بازتاب»، منشأ اصلی این خبر، مقاله امیر طاهری، روزنامهنگار فرتوت ایرانی در روزنامه «نشنالپست» بود که یک وبلاگنویس ایرانی، اطلاعات جالبی از هویت او به دست داده است.
روز جمعه، نوزدهم ماه مه، روزنامه «نشنالپست» کانادا، خبری چاپ کرد که بر پایه طرح ملی لباس تصویبی مجلس ایران، اقلیتهای ایرانی، مجبور به داشتن لباس جداگانه از مسلمانهای ایران خواهند بود.
با باور این خبر، ایران را با زمان آلمان نازی مقایسه میکنند؛ هنگامی که یهودیها مجبور بودند روی لباسشان علامت مخصوص بزنند.
در پی این خبر، «شون مککورمک»، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در یک موضعگیری حق به جانب، گفت: «اگر چنین حادثهای در ایران یا هر جای دیگری رخ دهد، مطمئناً نکوهیده و مطرود است. فکر میکنم این اقدام، پژواکی از آلمان زمان هیتلر است».
«استفان هارپر»، نخستوزیر کانادا نیز در موضعگیری عجولانهای در اتاوا گفت: «متأسفانه چیزهای بسیاری از دولت ایران دیدهایم که نشان میدهد، این کشور قادر به انجام این نوع اقدامات است».
هارپر گفت: «فکر میکنم حیرتآور است، کشوری روی زمین کاری انجام دهد که یادآور آلمان نازی باشد».
وی افزود: «اینکه چنین اقدامی انجام شود، کاملاً مشمئزکننده است».
در همین حال، «ژاسون کنی»، معاون پارلمانی نخستوزیر کانادا نیز به مجلس عوام کانادا گفت: «مقامات کانادایی در تلاشند، صحت و سقم این خبر را دریابند و عمیقاً از این موضوع نگرانند».
وی تأکیدکرد: «اگر درستی چنین خبرهایی تأیید شود، دولت جمهوری اسلامی به شدیدترین حالت محکوم خواهد شد! این مسألهای است که کل جهان متمدن، باید آن را محکوم کند».
اما یک وبلاگنویس در دو نوبت اطلاعات جالبی را درباره عامل این خبر منتشر کرده است. نویسنده وبلاگ «ژرف» اندکی بعد از انتشار مقاله طاهری در نشنال پست نوشت: «در چند ساعت گذشته، از وقتی که این خبر بیرون آمده، تقریبا هر دقیقه، یک وبلاگ انگلیسی دربارهاش مینویسد و تقریبا تمام وبلاگهای مهم (بیشتر دست راستی) این خبر را تیتر کردهاند».
او در یاداشتی که چند روز بعد در همین مورد منتشر کرد نوشت: «روزنامه نشنالپست خبری که مال روزنامهنگار خودش بودهاست را برداشته ولی مقاله امیرطاهری را هنوز گذاشته بماند، که میتواند اشاره به این باشد که روزنامه مسئول خبر را امیرطاهری میداند.
امیرطاهری در روزنامههای دست راستی آمریکا مینویسد. او قبل از انقلاب سردبیر روزنامه «کیهان» بوده است. بعد از انقلاب در غرب خودش را بعنوان متخصص خاورمیانه و اسلام معرفی کرده و در روزنامههای انگلیسی و عربی مقاله مینویسد. از نظر تعداد مقاله چاپ کرده در روزنامههای آمریکایی از خیلی از ایرانیهای دیگر جلوتر است. انصافا نسبت به خیلی از آمریکاییها که ادعای خاورمیانهشناسی میکنند، سوادش بیشتر است و هر از گاهی چیزهای جالبی هم توی مقالههایش پیدا میشود. بیشتر چیزی شبیه نوریزاده است، منتهی سواد انگلیسیاش خیلی بهتر است. مقالاتش هم بهتر برای سطح سواد خوانندهی نوعی آمریکایی تنظیم شدهاند تا نویسندگان ایرانی دیگر که مثلا فرض میگیرند همه آمریکاییها میدانند که در ایران چند سالی یک جریان اصلاحطلبی بود...
ولی اگر به لطف مؤسسه تبلیغاتی «بنادر اسوشیتز» نبود بعید بود که امیرطاهری بتواند مقالاتش را جای مهمی چاپ کند(نه مقام مهمی دارد، نه سابقهای مهم). این مؤسسه یک مؤسسه تبلیغاتی است و با ارتباطاتی که با رسانهها دارد به نویسندگانش کمک میکند مقالاتشان را در روزنامههای مختلف چاپ کنند. تقریبا وجه مشترک نویسندگانی که از این مؤسسه خاص برای به چاپ رساندن مطالبشان استفاده میکنند، ضدیتشان با مسلمانان(تقریبا از هر نوعیش) و طرفداری شدیدشان از اسرائیل است. کسانی مانند ریچاردپرل، مایکللدین و دانیل پایپ از طریق این مؤسسه مطالبشان را در روزنامهها منتشر میکنند.
این مؤسسه انصافا کارش را در تبلیغات خوب انجام میدهد. مثلا در مورد کتاب آذرنفیسی دیدیم که چطور یک کتابی که خواندش روان نبود و نمیتوانست بخودی خودش عامهپسند باشد را با فراهم کردن تبلیغات بموقع رسانهای، آنقدر معروفش کردند که به معروفترین کتاب درباره ایران که در آمریکا چاپ شده(شاید بعد از کتاب بدون دخترم هرگز) تبدیل شد. البته الان که آذرنفیسی حسابی معروف شده، دیگر به این مؤسسه نیاز ندارد و اسمش هم از آنجا برداشتهشدهاست.
تا الان خبر دروغی که امیرطاهری و نشنال پست کانادا درست کردند بیش از دو میلیون بار در جستجوی گوگل ظاهر میشود. واقعا شاید یک رکورد جهانی باشد در سرعت انتشار یک خبر ناردست. نمیدانم امیرطاهری آنقدر وجدان کاری درش وجود دارد که یک مقاله بنویسد و بگوید چه شد که اشتباه خبری فاحشی بدین حد مرتکب شد یا نه».
یدی
به نظر من این اطلاعات می تواند یک موقعیت کلیدی در اختیار ما بگذارد تا با آرشیو نمودن چنین اطلاعاتی گزارشی از نگاه غرض ورزانه غرب داشته باشیم .
با تشکر.
متن کامل نامه احمدی نژاد به بوش
آرشیو مقالات و تحقیقات مجید زواری در نظر سنجی این وبلاگ شرکت کنید
انرژى هسته اى و ضرورت هاى زمانه 2